برا من پرایوسی مهمه. چیزی که رعایت نمیشه تو خونوادمون. من فقط دلم میخواست اکانتم شخصی باشه. راستش مامان، بی تقصیر نیستی.
و تو داداش، منفور بودی امشب.
برا من پرایوسی مهمه. چیزی که رعایت نمیشه تو خونوادمون. من فقط دلم میخواست اکانتم شخصی باشه. راستش مامان، بی تقصیر نیستی.
و تو داداش، منفور بودی امشب.
گفتی چه میبینی بگو، در چشم چون آیینه ام
گفتم که من خود را در او، عریان تماشا میکنم:)
واقعن این لاس ادبی ۱۰/۱۰ هر بار میخونمش یدور دیگه جریحه دار میشم.
(هستید؟ گوش میدهید؟ آقای نیکولاس هستید؟ با شما هستم، لطفا گوش کنید، با شما هستم میشنوید؟ اقای...)
اقای نیکولاس میلر دوم، یحتملن یادتان میآید ولی برایتان بی معنا باشد، اما این واژگان افگار که میبینید افسار گسیخته از بند قواعد جمله بندی گریختهاند، بازماندههای اخرین تلاشهای من برای فهماندن خودم به شما بود، دیشب در کابوس ساعت سه بامداد، از پنجره هلشان دادم پایین. درهم برهم شدند، از توی هستید ت پرت شد روی موزایک اول، از وجودیت شما، فقط ن ماند و ه. یادم امد وجودیتتان برای من سوالی بود، انکاری تقریریاش را نمیدانم. دیشب یکبار دیگر قبل از اولین نفسهای عدم این جمله زمزمه کردم( اقای نیکولاس هستید؟) و به دنبال از بین رفتن اسمتان مرگ کلمات متوسل شما شد و الف ماند.