دارم از امتحان فاینال برمی‌گردم اسمون ابیه و هوا خوب و کلی ادم اینجا تو بیرونن. به نظرم شب قراره خوش بگذره. امیدوارم غزل (دخترعمم) بیاد برای امشب. و امیدوارم بتونم بودجه رو ببندم تا جمعه. وای یه کاپل همین الان دیدم. هق:.) امیدوارم خواستشون مصلحتشون باشه:) و بمونن برا هم. خدایا مرسی بابت همه چی.
نمیدونم پیام دادنم درست بود یا غلط ولی از نه تا الان چت میکردیم. حرفای خوبی زدیم. حس خوبی دارم البته اگه از حس حسرت از دست دادن سه ساعت تایم و کلاسای مدرسه بگذریم. علی ای حال زندگی همیشه برای ادم اتفاقات غیر منتظره تو برنامش داره.
خب درسته قرار بود درس بخونم ولی به محض تموم شدن گفتار دو و تستاش حمله ور می‌شم به سوی طاقچه. برم که زودی بخونم درسمو تموم شه تا با کلی حس خوب کناب بخونم تا صب:)
برید طاقچه تخفیف صد در صدی اشتراک یه هفته‌ای گذاشته.... وای خیلییییی خوشحالممممممم بیاید کتاب بخونیممممممممم
اینکه دلم میخواد یچیز رو بنویسم و به مناسبت یلدا بخونم اما می بینم نه وقتشو دارم نه انگیزشو دارم نه اصلا دلم میخواد صدامو بشنوی. من نمیدونم چطوری میشه ایندم بی تو، فقط امیدوارم اونقدری که الان تو ذهنم همه چی حسرت باره حسرت بار نباشه فرداها.
اونقدر دلم میخواد کتاب بخونم که حاضرم الان بعد زیست و کلی درس چشامو با چوب کبریت باز نگه دارم، ولی خب نمیشه. روحم دیگه تاب نداره و مهم نیست براش هنوز هوشیارم. داره به سمت ملکوت اعلی بال بال میزنه. موفق باشی روح عزیزم
کاش یادگاریاتو داشتم:) کاش:) بغلشون میکردم:) الان من با یه شیشه عطر چکار کنم اخه:) کاش پس نمیدادم. راس میگه هانیه. خریت کردم. نمیدونم ولی اخه:)))
میدونی چیه؟ نگرانم ولی قرار نیست جا بزنم. میدونی چیه؟ امروز هر بار بهت فکر کردم دیدم اصلا مگه میشه حرفای آخرتو یادم بره. میدونی چیه؟ دیدم جوری شکستیم که قابل ترمیمم نیستم حتی. میدونی چیه؟ نه منم نمیدونم. نمیدونم چیه که با همه‌ی این حرفا هنوزم یه قسمت از ذهن و قلبم، سمت برگشتنت میره.
