Agape

برایم(برایش سابق)

Agape

برایم(برایش سابق)

۳۰
فروردين

الان که رفتیم، به هرچی نگاه میکنم گریم میگیره:) تولدت... برنامه هام... چقدر حیف شد نه؟ حله قراره قوی باشم، سو هندزفری رو میذارم تو گوشم و اره خلاصه برا امتحان ریاضی فردا میخونم:) دوست دارم.

۲۶
فروردين

امروز روز خوبی بود میشه گفت. صبح نمی‌خواستم پاشم اما‌پاشدم، اتاقو کلن کوبیدن که نه ولی از نو مرتب کردم. جای چند تا چیزو عوض کردم. به گلا خیره شدم و حسرت بارید. بعدش رفتیم کتابامو از کانون گرفتیم و دو سه جا دیگه. 

برگشتیم. حین خوندن ریاضی خوابم برد:)

میدونی به نظرم نرم ازمون بدم. آره نمیرم. 

و خب باید سواد رسانه بخونم:) خدایا. فردا چقدر روز سختیه.

امیدوارم همه چی خوب پیش بره.

خوب خوابیده باشی:) دلم برات یه ذره شده. الان آهنگ بهت تتلو پلی داره میشه. گوشش کنی امیدوارم:)

اینو اینجا نوشتم نمیدونم چرا. شاید چون اصلا بیخیال.

خیلی خیلی دوست دارم.💖

۲۹
اسفند

خستگیای هر ادمی یجور از تنش رخت میبنده و میره. 

یکی یه لیوان چایی تازه دم میخوره، یکی کنار پنجره یه لیوان قهوه مینوشه، یکی آهنگ گوش میکنه، خلاصه هر کس یکاری میکنه و یه راهی بلده؛ منم راه اغوشتو بلدم:)

اصلا کی فکرشو میکرد یه لبخند برای پرکشیدن غبار این همه خستگی از تن روزای ادم کافی باشه.smiley

۲۷
اسفند

یاد پادکستای آریانفر افتادم! 

خب خب همین الان رفتم پلی کردمش! متاسفانه این کارایی که بین نوشتن ادم انجام میده برا کسی که متنو میخونه نامشخصه! وای به حال وقتی که این کارا گریه باشه.

خب پلی شد‌.

 

 

۲۷
اسفند

ام خب اینجا خیلی شلوغه اما‌ من تنهام. تنهام با وجود همه‌ی همهمه‌ی توی خونه!

تنهایی ادما با هر کسی و هر چیزی پر نمیشه که! تنهای منم... خب تنهاییه منم با حضور تو محو میشه:) 

۲۷
اسفند

میخوام بنویسم اما چیزی به ذهنم نمیاد، فقط یه کلمس:(تو) اما همین یه کلمه‌ که دو واژه بیشتر نداره خاستگاه همه‌ی کلماتیه که مستولی میشن و یا خواهند شد.

میدونی بنظرم الان فقط بنویسم تو! من که میدونم این کلمه چقدر بزرگه و پرمعنی.

پس بیخیال دیگه مهم نیست بقیه یه کلمه‌ی ساده ببیننش.

(تو)

۲۷
اسفند

چقدر دلم میخواد ذره ذره‌ی وجودتو نفس بکشم. نفس بکشم به معنی واقعی کلمه! تو کاربرد واقعی! همونی که معنی زنده بودن میده!

همون چیزی که توی هر لحظه اکسیژنای ضروری به سلولای بدن میرسونه(خیلی وارد جزئیات نمیشم خودت وارد تری اصلا بموسی مسیح) دقیقن مثل تو. در کل میخوام بگم که هق بینهایت.

۲۷
اسفند

اینو خیلی کلوز بگم و آره خلاصه؛

حتی داستانای تکراری و کلیشه ای هم با تو قشنگه. تو کسی هستی که روح میدمی و رنگ میبخشی! همینقدر قشنگ و ضروری. و من چقدر دوست دارمheart

۲۷
اسفند

خب. بهم دیگه شب بخیر گفتیم و درسته که الان جسمن کنارت نیستم اما، اما میدونی دارم به این فکر میکنم چقدر ادم هست که جسمن روی تخت کنار همن اما روحشون پیش یکی دیگه خوابه. با این اوضاع و اوصاف منو ببین! یه درصد یک صدم درصد یک هزارم و اصلا میلیونیوم درصد شک نکن که روحم پیشته حتی اگه جسمن اونجا نباشم.

دوست دارم:)

 

۲۶
اسفند

همینطوری خیلی یهویی آهنگ باورم کن علی زندوکیلی رو برام فرستادن و خیلی بیشتر همینطوری یهویی پلی شد و خیلی خیلی یهویی تر حسش ریخت رو وجودم و کلی یهویی تر، گریم گرفت.

حین اینکه دارم گوشش میدم این به ذهنم رسید که این اشکا قطره قطره‌ی کدوم حسرته؟ 

شاید حسرت خیلی چیزا! اصلا از کجا میشه فهمید؟ کی می‌دونه؟ کی خبر داره از حسرت اتم به اتم قطره های اشک یه آدم؟

نمی‌دونم اما‌ میدونی اینو میدونم که حسرت یکی از این قطره های اشک، حسرت عطره!

حسرت عطرت که روی لباس نمیشینه، حسرت عطرم که تو بغلت گم نمیشه.

آره خلاصه. همینقدر کوچولو بغلتو میخوام:)