اوم
پنجشنبه, ۱۵ دی ۱۴۰۱، ۱۲:۴۲ ق.ظ
امروز روز خوبی بود، خدایا شکرت. البته باید تمرکزم رو تو درس خوندن بالا ببرم و اهنگم حینش گوش ندم کلن. میدونی دارم کمتر اهنگ با درس گوش میدم چون سرم دیگه نمیتانه:) ینی خب منم و این سردردا که با اهنگ بدتر میشن.
امروز یه پادکست از اریانفر گوش میدادم، هانیه فرستاده بود. اخراش اهنگی پخش شد که تو برام فرستاده بودی:) داشتم تست زیست میزدم، دستم تو هوا خشک شد، اشکام جاری شد و تا اخر آهنگه یه گوشه نشستم و گریه کردم. البته بعدش به ادامه تستام پرداختم. بله.
خلاصه میخوام بگم خداجونم مرسی ازت. مامان گفته زود بخوابم، من کتابامو جمع کرم و قرار نیست تا صب بیدار بمونم، اما میرم کتاب جدیدی شروع کنم:) خانه ای روی پل! براش ذوق دارم.
پیش به سوی خانه ای روی پل.
- ۰۱/۱۰/۱۵