Agape

برایم(برایش سابق)

Agape

برایم(برایش سابق)

۳۰
بهمن

وقتشه رسیده اینجارو باهمه خاطراتش پاک کنم و یه جا دیگه یه جور دیگه، سعی کنم بهترین برا خودم باشم.

اینم از پایان.

۲۶
بهمن

اونقدر گریه کردم دارم میمیرم.

۰۳
بهمن

حتی نمیدونم سر چی اینقدر بهم ریختم. دلیل موجهی به نظر نمیاد... اینکه اون نظرش اونطوریه... چطوری بگم ناراحت شدم؟ اصلا میشه؟ فقط میدونم حالم جوری بود که تازه بیدار شدم، حالم جوری بود که به کسی که نباید گفتم بهم زنگ بزنه تا باهاش حرف بزنم یادم بره اما حتی بیدار نشد بمونم.

چرا... نمیدونم. لعنتی.

 

۰۲
بهمن

چرا دوست پسر من هست ولی معتقده خواهرش نباید دوست پسر داشته باشه؟:))) میخندم‌.

۱۵
دی

شاید امشب از حقیقت بهت گفتم از اینکه ارتا رو تموم نمیکنم چون میترسم تو بریو تنها شم، نه که اونن ذخیره روزای احتمالی نبودنت باشه، نه. فقط نمیخوام خودمو تنها ببینم. میترسم. 

و نمیخوام دوست بدی برا ارتا باشم.

 

 

۲۶
آذر

کاش سابق نمیشدی ارتا. دیگه بستی نیستیم و دیگه خوب نیستیم چقدر ازم دور شدی. کِی؟ نمیدونم ولی قلبم ازت به درد اومده. قرار بود تا همیشه بهترین دوستای هم باشیم. نشد.

 

 

۲۶
آذر

تاکسی و مردی که اذیتم کرد، پیاده شدم، پیاده شد دنبالم کرد، دویدنم سر پل هوایی و پرسه تو خیابونای ناشناخته.

گریه گریه گریه. از بدنم بدم میاد. لعنتی. حرفاش که اکو میشه تو سرم و گریه‌هایی که امتداد پیدا کرده تا الان.

 

۰۳
مهر

ادم بره نی نی سایت حرف بزنه پیش تو نه.

۰۳
مهر

واقعن کاش اینقدر ضد حال نزنه بهم. هر وقت هرچی میگم یا میگه منتغیه یا چمیدونم چیزای ترن افه دیگه. ازت بدم میاد خب. چرا اینطوری میکنی. کل ذوقمو کور می‌کنی...

۰۳
مهر

بنده تازه فهمیدم میراث مفرده و جمعش میشه مواریت.