۳۰
بهمن
وقتشه رسیده اینجارو باهمه خاطراتش پاک کنم و یه جا دیگه یه جور دیگه، سعی کنم بهترین برا خودم باشم.
اینم از پایان.
وقتشه رسیده اینجارو باهمه خاطراتش پاک کنم و یه جا دیگه یه جور دیگه، سعی کنم بهترین برا خودم باشم.
اینم از پایان.
حتی نمیدونم سر چی اینقدر بهم ریختم. دلیل موجهی به نظر نمیاد... اینکه اون نظرش اونطوریه... چطوری بگم ناراحت شدم؟ اصلا میشه؟ فقط میدونم حالم جوری بود که تازه بیدار شدم، حالم جوری بود که به کسی که نباید گفتم بهم زنگ بزنه تا باهاش حرف بزنم یادم بره اما حتی بیدار نشد بمونم.
چرا... نمیدونم. لعنتی.